معنی اثر نانا
حل جدول
امیل زولا
نویسنده فرانسوی اثر نانا
امیل زولا
نویسنده نانا
امیل زولا
از نویسندگان فرانسوی خالق اثر نانا
امیل زولا
اثر زولا
امیل، نانا
لغت نامه دهخدا
نانا. (اِ) پدر و مادر. || گیاهی که نعناع نیز گویند. (ناظم الاطباء).
نانا. (اِخ) نَنَّه. (دزی ج 2 ص 632). نام مجسمه ٔ ربهالنوع اِرخ است که در سومر بوده است و آن را «نه نه » هم گفته اند. این مجسمه در حدود 2280 سال ق. م. به دست عیلامی ها - که شهر او را تصرف کردند - به غارت رفت. رجوع به ایران باستان ص 117 شود.
اثر
اثر. [اَ ث َ] (ع مص) بر اثر ماندن. در عقب ماندن. || نقل کردن حدیث. روایت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || برگزیدن.
اثر. [اَ] (ع اِ) جوهر شمشیر. ج، اُثور. (منتهی الارب). پرند شمشیر.
اثر. [اَ] (ع مص) بر گشنی داشتن. (تاج المصادر). || بسیار جستن شتر نر بر شتر ماده. (منتهی الارب). || برانگیختن.
اثر. [اُ ث ُ] (ع اِ) جوهر شمشیر. || نشان زخم که بعد صحت باقی ماند. || رونق روی. (منتهی الارب). آب ِ رو.
نام های ایرانی
دخترانه، پدر و مادر، نعناع
ترکی به فارسی
مادرزن، مادرشوهر
فارسی به عربی
اثر، اثر علیه، اخدود، اشاره، انطباع، بقیه، تاثیر، ختم، خلیع، علامه، کفاءه، مسار، نتیجه، نمو
عربی به فارسی
عواقب بعدی , پس ایند , جای پا , مهر زدن , نشاندن , گذاردن , زدن , منقوش کردن , اثر , اثار مقدس , عتیقه , یادگار , باستانی , نشان , رد پا , مقدار ناچیز , ترسیم , رسم , ترسیم کردن , ضبطکردن , کشیدن , اثر گذاشتن , دنبال کردن , پی کردن , پی بردن به , بدنبال کشیدن , بدنبال حرکت کردن , طفیلی بودن , دنباله دار بودن , دنباله داشتن , اثر پا باقی گذاردن , پیشقدم , پیشرو , دنباله
معادل ابجد
803